[عبارت]

faire une promenade

/fɛʀ yn pʀɔm(ə)nad/

1 گردش کردن به گردش رفتن

  • 1.Jouer du piano ou faire une promenade sont des activités agréables.
    1. نواختن پیانو یا گردش کردن فعالیت‌های دلپذیری هستند.
  • 2.Quand il fait beau, nous faisons souvent une promenade à vélo.
    2. هنگامی که هوا خوب است ما اغلب با دوچرخه به گردش می‌رویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان